زمزمه تنهایی:اشعار ناب ناب
اشعار ناب
| ||
بگذار من : بیشتر دوستت بدارم بیشتر دورت بگردم تو فقط حضرت عشق باشی کافیست [ یکشنبه بیست و نهم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 22:0 ] [ سینا ، حافظ ]
دلواپسي بس است, بيا تا ببينمت امروز سخت تشنه ديدار هستم آي محمد ویسی [ شنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 17:15 ] [ سینا ، حافظ ]
اگه من میرم ازاینجا،بدون فرداتودوست دارم کنارت نیستم امامن،به یادت زنده می مونم دوباره رنگ شب میشم مثه نیلوفرآبی شایدیک گوشه دنجی،باعکسات قلبم آروم شه اگه من پابه پات نیستم،بدون زخمی شده بالم صدای خش خش پاییز،به گوش شعرمن میخورد sayeh [ جمعه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 20:27 ] [ سینا ، حافظ ]
کار دیگری نداریم من و خورشید برای دوست داشتنت بیدار میشویم هر صبح
احمد شاملو [ جمعه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 18:35 ] [ سینا ، حافظ ]
تو را دوست دارم و این دوست داشتن حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می کند
احمد شاملو [ جمعه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 18:31 ] [ سینا ، حافظ ]
نشسته در تب حال و هوای چشمانت بهشت را به بها میدهند شکی نیست برای خلق چنین نقش های دل چسبی درون قاب نگاهت کشیده است انگار سکوت کرده ای اما غمین و بغض آلود نگاه من به تنش کرده جامه احرام ناصر بقالی [ جمعه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 18:18 ] [ سینا ، حافظ ]
آنقدر دوستت دارم
و من ، [ پنجشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 20:57 ] [ سینا ، حافظ ]
حرفی بزن بگو د بگو دوست داری ام با این سکوت ، دل نگران می گذاری ام پاسخ بده پیام مرا حال من بد است چیزی بگو که از نگرانی در آری ام دریای من! اگرچه به پایت نمی رسم اما هنوز رودم و سوی تو جاری ام من سالهاست ابری ام ای نوبهار من کی جلوه می کنی به دلم تا بباری ام گاهی چنان بدم که ببینی اگر مرا دارم یقین به خاطره ها می سپاری ام ناصر بقالی [ پنجشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 20:25 ] [ سینا ، حافظ ]
مانند قایقی که اسیر تلاطم است در پیچ و تاب زلف تو آرامشم گم است
بیرون کنند شاید از این شهر هم مرا حوا ! لبت قشنگ تر از سیب و گندم است
تا کی به بوسه از عکست اکتفا کنم؟ وقتی که آب هست چه جای تیمم است؟
خالق قبول کرده تو آهوی من شوی چون ضامنم محبت خورشید هشتم است
عطار گشته است , یقین , هفت شهر عشق این دل هنوز در خم ابروی تو گم است
ناصر بقالی [ پنجشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 20:6 ] [ سینا ، حافظ ]
چقدر ساده به هم ریختی روان مرا
قبول کن که مخاطب پسند خواهد شد
گذشتی از من و شب های خالی از غزلم
تو را به حرمت عشقت قسم بیا برگرد
چه روزگار غریبی است بعد رفتن تو
تو نیم دیگر من نیستی ؛ تمام منی
امید صباغ نو [ پنجشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 18:0 ] [ سینا ، حافظ ]
🦋🦋🦋🦋🦋 ﺩﻝ ﺷﺒﯿﻪ ﻗﺎﯾﻘﯽ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ
ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺍﻣﻮﺍﺝ ﺩﺭﯾﺎ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺟﺎ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﺍﯼ ﺑﻬﺎﺭ ﺳﺒﺰ ! ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﺩﻋﺎﮔﻮﯼ ﺗﻮ ﺷﺪ
ﻫﻔﺖ ﻗﺮﻥِ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﻭ ﺩﺭ " ﻃﺮﻑ ﭼﻤﻦ "
ﺟﻤﻌﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺷﺪﻧﺪ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺑﻐﺾ ﺧﻮﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﺸﮑﻨﺪ
شاعر ؟ [ پنجشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 16:17 ] [ سینا ، حافظ ]
🦋🦋🦋🦋 وقتی میگویم دوستت دارم ، لبخند بزن و بگذار تماشایت کنم دستم را بگیر و بگو دوستم داری ، شاعر ؟ [ چهارشنبه بیست و پنجم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 23:50 ] [ سینا ، حافظ ]
بگذار دوستت بدارم بگذار دمی با عشق میتوانم
نزار_قبانی [ چهارشنبه بیست و پنجم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 13:16 ] [ سینا ، حافظ ]
تو در هوای منی،پای رفتنم لنگ است چه عاشقانه دچار همند دلهامان شبانه روز تو خورشید و ماه من هستی تو مثل ساز در آغوشمی و موهایت پرانده خواب مرا طعم گرم چشمانت تویی که وصل شدی بر ضمیر متصلم مهدی بهار [ سه شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 23:40 ] [ سینا ، حافظ ]
امتحان، برگه خالی، دو سه خط شعر سپید دو سه تا صندلی، آنور ترٕ من بود گلم سبزی رنگ لباسش به کنار اما خب دست من نیست اگر شاعر جانی شده ام چون که من اشك به پای غزلم ریخته ام دوستی، عشق دو تا جمله نا مأنوسند گفته اند در کتب عشق همه عاشق ها میشود پیر، جوانی که غم از دل دارد
شاعر ؟ [ سه شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 23:36 ] [ سینا ، حافظ ]
فرامرز عرب عامری: بيا گناه ندارد به هم نگاه کنيم بيا بساط قرار و گل و محبت را اگر بخاطر هم عاشقانه برخيزيم براي دلخوشي چشم هايمان هم هست [ سه شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 23:23 ] [ سینا ، حافظ ]
دو چشمت از عسل لبریز و لبهایت شکر دارد زدم دل را بـــه حافظ ، دیدم او امشب برای من پریشان است و افسون و هوس در چشم او جمع است اگر چه مثل نرگس نیست چشمش سخت بیمار است لبش شیرین و حرفش تلخ و چشمش مست و قلبش سنگ بـه یـاد اولین بیت از کتــــابِ خواجــــه افتادم شاعر ؟ [ سه شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 23:11 ] [ سینا ، حافظ ]
🦋❤️🦋 میدونی دلبر... من بازم تو رو دوستت دارم ... من بازم منتظر تو میمونم ... من بازم... تو رو دوست دارم شاعر ؟ [ سه شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 23:0 ] [ سینا ، حافظ ]
دوستت دارم و این واژه حقیقت دارد واژه ها در تب و تاب اند و دمادم سر مست من اگر از تو نگویم قلمم خشک شود یک نگاه تو جهان را به من ارزان بخشید فکر بوسیدنت آمد به غزل..... حکمش چیست؟ حُسن تعلیل غزل..... مصرع آخِر باشد شاعر؟ [ سه شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 22:57 ] [ سینا ، حافظ ]
نگو هرگز خداحافظ
[ دوشنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 21:18 ] [ سینا ، حافظ ]
آنکـس ز مـِـی غـم ، زده میـخانـه ؛ مـنم مـن [ پنجشنبه نوزدهم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 13:0 ] [ سینا ، حافظ ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |