زمزمه تنهایی:اشعار ناب ناب
اشعار ناب
| ||
تنهاترین بهانه ی دنیای من تویی در روبروی آینه زیبای من تویی
وقتی که از تمام جهان خسته می شوم آغوش دلنشین و پذیرای من تویی
با بوی سیب خنده ی تو زنده می شوم تو یوسف مؤنث و عیسای من تویی
وقتی به شام آخر خود فکر می کنم احساس می کنم که یهودای من تویی
بر لوح سرنوشت من امضای چشم توست مُهر نماز و خاتَمِ طُغرای من تویی
وقتی که زیر گوش خدا حرف می زنم راز و نیاز و ناله و نجوای من تویی
مجنون ترین حماسه ی دنیای تو منم شیرین ترین تغزل شیوای من تویی
دکتر یدالله گودرزی [ چهارشنبه ششم اسفند ۱۳۹۹ ] [ 11:37 ] [ سینا ، حافظ ]
راه دل بستم به کوی عاشقی هر چه گشتم کس نبود خود لایقی
بیتو شبها تا سحر جان میدهم هر که را گفتم نشد سائقی
با تو دل تنها خرامان میشود جان عاشق بس نبود خود حائقی
رفته دل را ناز کم گو ای زبان حال خاص و عام را پس رازقی
گردش ایّام را بی حد نکن مهرِ جاویدان دل را شائقی
سور و ساط وصل را بر جان بخر تا به دیدار سما هم مشفقی
در شبی چون ماه کنعان آمدم رو به درگاه دو عالم زورقی
کس ندیدم که رها باشد ازین نور حقانیه دل را صادقی
بسته احوال دلم را شام تو کین خرد بازی بسر کن رونقی
ساده میگویم دعا چون شفا وصف در گرداب ِل هم قایقی
باز بشکستم برین لطف و صفا تا که جویم یک طبیب حاذقی
دل نگردد شاد بر مه رویِ گان تا شود بیمار عشقِ فاسقی
زارِ مه رویان نشو ای جانه جان تاب بیماری نه گردد ابلقی
خام ایشان گشت یکدم روی دل هر چه گفتم باز دار این متّقی
رفت و دیدارش بسر آمد شبی گر تو را باشد حبیب وامقی
شد نصیبم آه و افسوسش به جان دل نگردد شاد از این بی هم دقی
[ جمعه یکم اسفند ۱۳۹۹ ] [ 22:38 ] [ سینا ، حافظ ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |